مثل ها از كجا مي آيند ؟
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 894
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 2
:: تعداد اعضا : 24

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 193
:: باردید دیروز : 41
:: بازدید هفته : 237
:: بازدید ماه : 193
:: بازدید سال : 4726
:: بازدید کلی : 104346
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 19 / 10

 
 
• بعضي از مثلها حاصل پندهاي دانايان يا پيشوايان مذهبي يا تجربه هاي زندگي مردم است . اينگونه مثل ها را حكمت مي نامند .
•  بعضي گفتار اشخاص نامدار تاريخي يا عادي بوده كه در موقع خاصي خيلي بجا و مناسب بوده و از بس به ذوق ديگران خوش آمده مشهور شده است .
•  بسياري از مثل ها نتيجه داستاني است ، خواه حقيقي يا افسانه اي باشد . در حالي كه مردم از داستان اصلي آن ممكنست بي خبر باشند و يا  ممكنست در هر شهري به صورتي نقل شود .
•  بعضي از مثلها از يك قطعه شعر معروف گرفته شده است مانند، ( از ماست كه بر ماست )كه از شعر معروف ناصر خسرو گرفته شده است .
مثل هاي منظوم گاه ساخته و پرداخته شاعر است و گاهي از مثل هاي ساده گرفته شده و در شعر زيبا و مناسبي جا افتاده و جانشين مثل قديمتر شده است .
 
 
 نمونه هایی از مثل ها ، کنایه ها و اصطلاحات

• او کرد مینش = آب کرد داخلش- کنایه از شلوغ کردن ، آشوب کردن ، دسیسه چسینی ، بزرگ نمایی
• او مراد= آب مراد ، آبی که باعث درمان و برآورده شدن حاجت و آرزو می شود.
• او دراوه = آب درآورد.- کنایه از با اشکال مواجه شدن ، عیبش آشکار شد
• او چاله ریز= آب در اجاق ریز. کنایه از ناامید ، مایوس ، بی عرضه ،عاجز و ناتوان از انجام کارها
• او من دستش نی درا = آب از دستش در نمی آید. – کنایه از خسیس بودن
• او کور= آب کور- کنایه از بخل ورزیدن – کسی که از دادن آب هم به دیگران مضایقه می کند.
• او من سرکو ای کووه= آب در هاون کوبیدن – کنایه از کار بیهوده و عبث انجام دادن
• او ورده =  آب آورده ، اشیاء و شاخه و برگ های که آب همراه خودش می آورد.- کنایه از:کم ارزش بودن.
• او دراو= کنایه از رسیدگی به امور خانه ، خانه داری ، تروخشک کردن اهل خانه ، کدبانوگری
• او تر نی کنه= آب تر نمی کند کنایه از بخل ورزیدن ، کاری برای دیگران انجام نمی دهد
• او مین سرشه= آب توی سرش است. – کنایه از امور بیهوده انجام دادن ، فکر و خیال بیهوده
• او گرم کن = آب گرم کن.-  کنایه از داشتن همسر و کدبانویی که به امور خانه رسیدگی می کند.
• او خردن= آب خوردن . – کنایه  از آسان بودن مانند آب خوردن
• اوسین= آب سار ، آبی که چشم درد را درمان می کند. آب درمان -

• حرف اودار =  حرف آبدار - کنایه از حرف درشت و پر مغز
• اوزیرکه= آب زیرکاه- کنایه از آدم مرموز و بدجنس
• او شو منده هم نی خره = آب شب مانده هم نمی خورد. -کنایه از: روزه شک دار هم نمی گیرد ، تاکید بر درستکاری و پاکدامنی شخصی
• او بی بسم الله نی خوره – بدون بسم الله آب نمی خورد. تاکید بر درستکاری شخص
• او پاکین رهد سر دسس =آب پاکی روی دستش ریخت.- کنایه از: اتمام حجت کردن ، آب پاکی را روی دست کسی ر یختن
• او غوره گرهدن= آب غوره گرفتن -تظاهر به اشک ریختن و گریه کردن
• او و جارو= آب و جارو کردن- کنایه از: رسیدگی به امور خانه داری
• او و نون دادن= آب و نون دادن – کنایه از پذیرایی کردن از کسی است.
• او کم = آب شکم- کسی که بر اثر خوردن آب زیاد در شکمش آب زیادی جمع شود.
• او زمزم= آب زمزم – کنایه از با ارزش بودن آب.
• او ا سرچشمه خراوه= آب از سرچشمه خراب است.- کنایه از کاری از بیخ و بن خراب است. هرچه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک.
• او انگنا=  کنایه از گدایی کردن
• هراو=آب باران که در شکاف و فرورفتگی های صخره ها جمع می شود.
• او مال= کسی که در قبال دریافت دستمزد مزارع را آبیاری می کند.
• برفو= آب برف
• تیزاو= تیزآب
• زیراو زن= زیر آب کسی را زدن
• تی ته نو= سنگی صاف و پهن را بر روی آب پرتاب کردن و شاهد جستن آن روی آب بودن.
• تی ته نو بازی= بازی درآوردن – دست به سر کردن.
• او واوید= آب شد- کنایه از شرمساری  و خجالت کشیدن
• اوش کرد= آبش کرد – کنایه از فروختن – حل کردن
• او رهد سر تشش = آب ریخت روی آتشش- کنایه از خاموش کردن و سرد کردن کسی
• رهدن مین او= ریختن داخل آب – کنایه از تلف کردن – شکست دادن ، افرادی را به آب ریختن و نابود کردن.
• برو مر بنه او سرد= برو دهان به آب سرد بگذار و سیر آب سرد بخور – سر کشیدن آب سرد– کنایه از بی خیال شدن ، آسوده خاطر گشتن
• او سرد مین سرش رهدن= آب سرد روی سر کسی ریختن. کنایه از نامید کردن ، مایوس نمودن
• یک مشک او رهدن مین سرش= یک مشک آب ریختن روی سرش- نامید کردن ، دلسرد نمودن.
• او کرد زیر پاش- آب کرد زیر پاش – کنایه فراری دادن – دور کردن ، عجله کردن.
• او کرد مین سرمون= آب کرد داخل سرمان – کنایه از تعجیل کردن ،در تنگنا قرار دادن و اصرار بر انجام کاری
• او ریختن پشت پا= آب ریختن پشت پای مسافر کنایه از آرزوی بازگشت سریع توام با سلامتی
• او مین دستت بنه گل بیو= آب توی دستت هست بگذار و بیا – کنایه در تعجیل در انجام کاری، با اهمیت نشان دادن احضار کسی
• بدون اجازه او هم نی خوره= بدون اجازه آب هم نمی خورد- کنایه از اطاعت و فرمانبرداری محض.
• اونه بست سرمون= آب را سرمان بست – کنایه از بیرحمی و خباثت.
• او وهش چیره= آب ازش می بارد و می چکد کنایه از خیس بودن و عرق زیاد کردن.
• او وش تک نی کنه= آب ازش چکه نمی کند – کنایه از خسیس بودن  ، نم پس ندادن
• نم پس نی ده = نم پس نمی دهد – کنایه از بخل ورزیدن ، تو داربودن
• او به ریس نید= آب به صورتش نیست- کنایه از رنگ پریدن ، بی رمق شدن
• 




:: بازدید از این مطلب : 1670
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
این وبلاگ برای معرفی طایفه سادات صحیح النسب میرسالاری طراحی گردید .در این وبلاگ اداب ورسوم ،مطالب تاریخی،معرفی شخصیت هاو...........می پردازیم
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شمادرباره هیئت امنای امامزاده میرسالار(ع)

پیوندهای روزانه